روزنوشت و خاطرات یک نوجوان

این وبلاگ رو برای آزاد کردن افکار درونم ساختم ...

روزنوشت و خاطرات یک نوجوان

این وبلاگ رو برای آزاد کردن افکار درونم ساختم ...

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۶/۱۰/۱۱
    14
  • ۹۶/۱۰/۰۶
    13
  • ۹۶/۱۰/۰۳
    12
  • ۹۶/۱۰/۰۲
    11
  • ۹۶/۰۹/۲۳
    10
  • ۹۶/۰۹/۱۳
    9
  • ۹۶/۰۹/۱۳
    8
  • ۹۶/۰۸/۰۷
    5

9

دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۵۶ ق.ظ

امروز روز دومه و بر خلاف ماه های قبلی از دیروز اون حس فشاری رو که رو خودم حس میکردم از بین رفته ، این اتفاق از دیروز که با کمال گرایی آشنا شدم برام اتفاق افتاد ... این از بین رفتن فشار و اضطراب برای تلاش ، یه حسی رو بهم میده که فکر میکنم تبدیل به بی خیالی برام شده ... هر چند از اثرات خوب همین یک روز که سعی کردم کمال گرایی رو کنار بزارم میتونم بگم که حداقل چندتا درس رو که توی این 6 ماه باید میخوندم و هر بار به امید اینکه تمام پیش نیاز های اون درس رو بخونم بعد شروع کنم  ، مطالعه کردم و دیگه نگران کامل نبودن کاری که انجام میدادم نبودم ... واقعا باورم نمیشه این درس ها رو توی این چند ماه حتی یک شروع کوچولو هم ازشون نداشتم و همه اش منتظر شرایط عالی بودم ... اگه از همون ابتدای سال همینطوری بدون نگرانی از کامل بودن کارم شروع به خوندن میکردم ، الان تمام اون کارهای ناقص در طی زمان به رشد رسیده بودن و مسلما وضع ام از الان خیلی بهتر بود ...

ولی بازم با این حال با این حسه بیخیالی و راحتی که در خودم به وجود اومده رو دوست ندارم ، همین بی خیالی هم شاید باعث شده الان درس رو ول کردم و دوباره اومدم و مثل دیروز شروع به نوشتن کردم ...

حرف های دیروز ام درباره رقابت با خود هم یه نمونه ای از کارهایی بود که فکر میکردم با توجه به اون مسئله میشه این بیخیالی ناشی از کنار رفتن کمال گرایی رو از بین برد و خودم رو توجیه کنم که باید تلاش ام رو ادامه بدم و این بیخیالی رو از بین ببرم ، ولی تا حدودی توی عمل موفق نبودم ...

دارم به یه نتایجی میرسم و اون هم اینه که کنار گذاشتن صد در صد کمال گرایی و تغییر 180 درجه روش تفکری که داشتم ، باز هم ممکنه باعث شکست ام بشه ،  در واقع اینطوری من دارم باز هم مثل همون رفتار کمال گرایانه صفر یا صد قبلی ام به مسائل نگاه میکنم . با این تفاوت که قبلا رفتاری 100 درصد کمال گرایانه و این بار اصلا بدون کمال گری رفتار میکنم ... با تغییر وضع از 100 درصد کمال گری ، یه سری خوبی ها و کارهای مفید که قبلا توی زندگی ام نبود بهم اضافه شد و توی این یکی دو روز حسه خوبی از زندگی دارم ولی با از بین رفتن این کمال گری یه سری از خصوصیاتی که واقعا مفید بودن و باعث پیشرفت ام میشدن هم از بین رفتن ...

دلیل اینکه میگم شاید از بین رفتن کمال گرایی باعث شکست ام بشه اینه که ممکنه نزاره به موفقیت های بزرگ تو زندگی ام برسم ، یعنی تلاش و کوشش های زیاد انجام بدم و همین بیخالی باعث هدر رفتن عمرم و عادی زندگی کردن بشه ، به نظرم کسایی که به کمال گرایی دچار هستن این خواسته رو تو خودشون می بینن که به بالاترین درجه ها برسن ولی همین کمال گرایی باعث شده از اقدام برای تلاش واسه عملی کردن این خواسته ها اجتناب کنن و همین عدم انجام دادن و استارت کارها و این که مدام دنبال این هستن که کارها رو کامل انجام بدن باعث شکست شون شده ... چون فکر میکنن با کامل انجام ندادن کارها دارن اشتباه میکنن و مدام میخوان با برنامه ریزی های غیر عادی این اشتباهات رو جبران و دوباره کامل باشن ، ولی باز هم تو این راه نمیتونن کامل باشن و دوباره بیشتر توی باتلاق کمال گرایی فرو میرن .


احساس میکنم راه حل ، برقراری یک توازن بین این دوتا رفتاره ؛ یعنی به دست آوردن و اجرای رفتاری که هم شامل خوبی های کمال گرایی باشه و  هم دارای خوبی های رفتار مقابل اش رو در بر داشته باشه ... این چیزی که برام مسلمه اینه که مضرات کمال گرایی خیلی بیشتر از فواید اش بوده برای من ، ولی بدون یه سری از ویژگی های کمال گرایی هم ادامه زندگی دیگه اون شور و هیجان و تلاشی که دنبالش بودم و هستم رو در پی نداره ، این ویژگی های خوب رو باید جدا کنم و ازشون در کار هام و هدف گذاری هام استفاده کنم ...


ویژگی های خوبش هم برای من چیزی جز میل به موفقیت و بهترین حدی که میتونم خوب باشم و رسیدن به یک حس خوب از خودم در انجام کارهایی که باید انجام بدم نیستش ... ولی این خواسته تفاوت اش با قبلا باید در این باشه که اون ویژگی های منفی کمال گرایی مثل شروع نکردن کارها ، ترس از اشتباه کردن پیش بقیه و بد دیده شدن ، تلاش واسه کامل بودن و انجام کامل کارها ، قبول نداشتن و قدر دادن نبودن کارهای خوبم هر چند خیلی کوچیک و  همه اش انتقاد غیر عادی کردن از خودم باشه ... عواملی که باعث شدن توی این چند وقت به نتیجه هایی که دوست داشتم نرسم ... در واقع رفتارهای نامناسب کمال گرایی به جای اینکه من رو کامل کنه و باعث پیشرفت ام بشه به جاش در تمام مدت من رو به عقب می انداخت و باعث شکست ام میشد ... با اینکه قبلا میدونستم باید بعضی از رفتارهام رو اصلاح کنم ولی فکر میکردم این رفتارها ها باعث قوی تر شدنم و حرکت رو به جلوم میشه ، در حالی که کاملا اشتباه میکردم و برعکس مانع پیشرفت ام میشد ... خدا رو شکر که توی این موقع از زندگی با این مسائل آشنا شدم و هنوز فرصت برای تغییر رفتاره خودم دارم .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی